♥ عـــشـــــق مثل نــمـــاز میمونه...!
♥ وقتی نــیــــت کردی دیگه نباید اطرافت رو نگاه کنی ... !
خیلــــی وقت است کـــــــه “بی تــــــابم
دلـــــــم تــــــــاب میخواهد
و یک هــــُــلِ محــــکم.
کـــــه دلم هــُـــرّی بریزد پایین
هر چـــــه در خودش تلنبار کرده را...
نمی داند دل تنها میان جمع هم تنهاست
مرا افکنده در تنگی که نام دیگرش دریاست
تو از کی عاشقی ؟ این پرسش آیینه بود از من !
خودش از گریه ام فهمید مدت هاست ، مدت هاست
به جای دیدن روی تو در خود خیره ایم ای عشق
اگر آه تو در آیینه پیدا نیست عیب از ماست
جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار
اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاست
من این تکرار را چون سیلی امواج بر ساحل
تحمل می کنم هر چند جانکاه است و جانفرساست
در این فکرم که در پایان این تکرار پی در پی
اگر جایی برای مرگ باشد ، زندگی زیباست !
نه زیبایم ، نه مهـرباלּ.. نه عـاشق!!!!
فرارﮮ از בختراלּ آهـלּ پرست و پسراלּ مانکـלּ پرست...
فقط براﮮ خوבم هستم... خوבه خوבم ! مال خوבم ! صبورم و عجول!!!
سنگیـלּ...سرگرבاלּ...مغــرور...قـانع... با یک پیچیدگـﮯ ساבه و مقـבار بی حوصلگـﮯ زیاב!!!
و براﮮ تویـﮯ که چهره را می پرستـﮯ نه سیرت آבمـﮯ را ؛ هیچ نـבارم..
راهت را بگیــر و بـــــــرو. حوالـﮯ בلِ ما توقف ✗ممنــــوع ✗ استــ ...
کسایی که اول رابطه بهت میگن بی احساس همون لعنتی هایی هستن که وقتی عاشقت کردن،
آخرش بهت میگن: یه کم منطقی باش...
פֿـیلـﮯ وَقت ها بهـґ گـُفتـَטּ چـرا مـﮯפֿـَنـבﮮ ؟ بگو مـا هـَґ بـפֿـَنـבیـґ!...
امـّا هـَرگـز نگـُفتـَטּ چـرا غـُصـﮧ مـﮯפֿـورﮮ بگو ما هـَґ بـפֿـوریـґ...
برای هر کسی که رفتنیست فقط باید... کنار ایستاد و راه باز کرد!
خــــمـــــــاری "نـــبـــودنت " را مـــــیکشم.. امـــــا هــــــرگـــــــز تن به نــــــــــئـــــــشــــگــــی با "دیـــــگــــــران " نمیدهـــــم...!!!
لحظه هایی هست که دلـــ♥ـم واقعا برایت تنگ میشود من اسم این لحظه ها را " همیشه " گذاشته ام...
ﺁﻧﻘــَــــﺪﺭ ﺑﻪ ﻣــَـــــﺮﺩُﻣﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺯَﻣـــــــــﺎﻧﻪ ﺑــــﯽ ﺍﻋـــﺘﻤﺎﺩَﻡ....
ﮐـــــﻪ ﻣﯿـــــــﺘَﺮﺳَﻢ ﻫـَـــــــﺮﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﺷـــــــــﺎﺩﯼ ، ﺑـــــــــﻪ ﻫَــــــﻮﺍ ﺑﭙَــــــــﺮﻡ ....
ﺯَﻣـــــــﯿــــــﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﯾـــــــﺮ ﭘـــــﺎﯾَﻢ ﺑﮑﺸـــــــــﻨﺪ .
کاش بودی . . . وقتـی بغض مـی کردم . . .
فقطـ بغلم مـیکردی و مـیگفتـی . .
ببینم چشمـــــاتو . . .
منـــــو نگاه کـن . . .
اگه گریــه کنـی قهـــــر مـیکنم میرمـــــا . . .!
بــــ ♥ــراے عشق تمنا كن ولے خار نشو.ღღ
بــــ ♥ــراے عشق قبول كن ولے غرورتت را از دست نده . ღღ
بــــ ♥ــراے عشق گریه كن ولے به كسی نگو. ღღ
بــــ ♥ــراے عشق مثل شمع بسوز ولے نگذار پروانه ببینه. ღღ بــــ ♥ــراے عشق پیمان ببند ولے پیمان نشكن . ღღ
بــــ ♥ــراے عشق جون خودتو بده ولے جون كسی رو نگیر . ღღ
بــــ ♥ــراے عشق وصال كن ولے فرار نكن . ღღ
بــــ ♥ــراے عشق زندگی كن ولے عاشقونه زندگی كن .ღღ
بــــ ♥ــراے عشق بمیر ولے كسی رو نكش .ღღ
بــــ ♥ــراے عشق خودت باش ولے خوب باشღღ
چقدر زیباست کسی را دوست بداری...
نه برای نیاز...
نه از روی اجبار...
و نه از روی تنهایی....
فقط برای اینکه ارزش دوست داشتن دارد...
“نمیتوانی با کلمات به کسی ثابت کنی که عاشق او هستی…..
اعمال و قولهایی که میدهی ثابت میکند که عشق تو واقعی است یا نه.
ﮐﺴــــﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ... ﺣﺘــــــﯽ ﺗﻮﯼ ﺍﻭﺝِ ﺍﺧـــــــﺘﻼﻑ ... ﻧﻪ ﻣــــــــﯿﺮﻩ ﻧﻪ ﻣﯿــﺬﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﺑـــــــﺮﯼ !
من عاشـــــــــق نیستم!
فقط گاهی… حرف تو که میشود دلم…
مثل اینکه تـــــــــب کند گــــــــرم و ســـــــــرد میشود
توی سیــــــــنه ام چـــــــــنگ می زند آب میشود…
میگفتند :سختی ها نمک زندگی است!!
امّا چرا کسی نفهمید!
“نمک”
برای من که خاطراتم زخمی است
شور نیست…
مزه “درد” میدهد…!!…
تمام دنیا
محله ی کوچکی ست
که تو در آن متولد می شوی
و من
میان بازیِ بچه های محله
به عشق تو
پیر می شوم…
جسارت میخواهد
نزدیک شدن به
افکار دختری که روزها مردانه
با زندگی می جنگد
اما شب ها…
بالشش از هق هق دخترانه اش خیس است...
سکـــوت میکنم …
بگذار حرفــــــ ها آنقدر یکدیگر را بزننــــــد!!!
تا بمیرنــــــد !!!
پشتـــــ این چشمـــ ها …
ابرها درگــــیرند …
و منـــــ …
کنار خنده هایتــــــ می مانمـــــ …
در اینــــ دقایقــــ دلتنگیـــــ …
شاید به هم باز رسیم …
روزی که من به سانِ دریایی خشکیدم …
و تو چون قایقی فرسوده بر خاک ماندی …
“کنج گلویم قبرستانی است پرازاحساسهایی که زنده بگورشده اند،
به نام بغض….”
عشق گم شده من …
نبودن هایی هست که هیچ بودنی جبرانشان نمیکند،وآدمهائی که هرگز
تکرارنمی شوند….
وتو آنگونه ای…
فقط همین…
گفته باشم …
من درد میکشم اما تو چشمهایت را ببند،
سخت است بدانم میبینی و بی خیالی …
تویی که روزگاری برایم درمان بودی ..
خوب که فکر می کنم …
می بینم گاهی یک شکلات ِ مغزدار …
بیشتر میچسبد …
تـــــا …
عاشقانه های این عاشق های تو خالی !
کاش …
پرده میدانست …
تاپنجره باز است فرصت رقصیدن دارد…!!!
تو مرا نادیده بگیر …
و من …
بدنم روز به روز کبود تر می شود …
از بس …
خودم را میزنم ،
به نفهمی …!!!